انتحاری / Suicide

هر که دارد هوس کرب و بلا ، بسم الله...

انتحاری / Suicide

هر که دارد هوس کرب و بلا ، بسم الله...

بهائیت/Baha'i


بیشتر عقاید بهائیت بر محور بهاء الله است که در این جا به چند نمونه زیر اشاره می‌‌کنیم:


Bahá'u'lláh Baha'i faith is based more on that here we are referring to the following examples:

1.شناخت؛ اولین چیزی که بر بندگان واجب شده است، شناخت محل تابش وحی و طلوع امرالله است؛ یعنی معرفت به میرزا حسینعلی بهاءالله که بر اثر این شناخت، اعمال قبول می‌‌شوند‌.


2. میرزا بهاء الله جایگاه خدایی دارد.

3‌. بهاء، مژده انبیای گذشته و باب است، یعنی سیدعلی‌محمد شیرازی (باب) فقط مژده‌رسان بهاء‌الله بود و او با عبارت «من یظهره الله»، کسی که خدا او را در آینده ظاهر خواهد کرد، به آمدن او بشارت داده است و با آمدن او قیامت نزدیک می‌‌شود‌.

4‌. اسما، صفات و افعالی که برای خداوند تبارک و تعالی ذکر می‌‌شوند رموزی برای اشخاصی هستند که آنها مظهرالله هستند (یعنی خدا در آنها ظهور کرده است) و گرنه، خداوند، اسما و صفات و افعال ندارد‌.

5‌. بهاء الله، احد و واحد است و شریکی در ملک برای او نیست؛ چرا که خداوند در او ظهور کرده است و این ظهور، برای شناخت بیشتر خداوند است که در حجاب غیب‌، از نظرها پوشیده است‌.


6‌. بهائیت از همه ادیان گذشته بهتر است، چرا که خداوند در بهاءالله ظهور کرده است و ادیان دیگر با ظهور بهاء‌، تمام می‌‌شوند و به مرحل? کمال می‌‌رسند‌.

7‌. دین اسلام تا آمدن بهاءالله معتبر بود و توسط باب نسخ شده است‌.

8. حضرت بهاء الله، یک معجزه است، زیرا بدون اینکه به مدرسه برود، توانسته الواح مقدس فارسی و عربی را املا نماید‌.

9‌. شریعت بهائی، فقط پس از هزار سال قابل تغییر است؛ یعنی خداوند تبارک و تعالی می‌‌تواند بعد از هزار سال در شخص دیگری ظهور کند و دین بهائیت را نسخ کند، همچنانکه با ظهور خود در بهاء، دین اسلام را نسخ کرد‌.
  
در پاسخ به عقاید فوق‌، باید گفت :


اولاً؛ امّی بودن بهاء دروغ محض است‌، زیرا خود بهاء در یکی از الواح خود، می‏نویسد:

«ان البیان أبعدنی و علم المعانی أنزلنی..‌. و الصرف صرفنی عن الراحة و النحو محاعن القلب سروری و بهجتی».

یعنی: «همانا (یادگیری) علم بیان مرا (از مقصود) دور کرد و علم معانی مرا (از جایگاهم) پایین آورد..‌. و علم صرف مرا از آسودگی بازداشت و علم نحو، شادی و خوشی را از دلم محو کرد!»

ثانیاً؛ در ابتدا‌، ادعای الوهیت توسط علی‌محمد باب شیرازی مطرح شد‌. سیّدعلی‌محمد در نامه‌ خود به‌ یحیی‌ (صبح‌ ازل) چنین‌ نوشت:

«هذا کتاب‌ من‌ الله‌ الحیّ القیّوم‌ الی الله الحیّ القیوم قل‌ کلّ من‌ الله‌ یبدون‌ قل‌ کلّ الی‌ الله‌ یعودون‌.»

این‌ نامه‌ای‌ است‌ از خدای‌ زنده‌ و برپادارندهِ‌ جهان‌ (باب) به‌ سوی‌ خدای‌ زنده‌ و برپا دارندهِ‌ جهان‌ (صبح‌ ازل) بگو همه‌ از خدا آغاز می‌شوند و همه‌ به‌ سوی‌ او بازمی‌گردند!»

و بعداً میرزا حسین‌ علی‌ نیز در نوشته‌ای‌ به‌ هادی‌ دولت‌‌آبادی‌ خطاب‌ می‌کند:

«ظلم‌ تو و امثال‌ تو به‌ مقامی‌ رسید که‌ در قلم‌ اعلی به‌ این‌ اذکار مشغول‌. خف‌ عن‌ الله، انّ المبشّر قال: انه‌ ینطق‌ فی‌ کلّ شأن‌ انّنی‌ انا الله‌ لااله‌ الا الله‌ ا‌نا المهیمن‌ القیّوم.از خدا بترس، و مبشر (باب) گفته‌ که‌ او (من‌ یظهره‌ الله) همواره‌ و همه‌ وقت‌ چنین‌ سخن‌ می‌گوید که‌ من‌ خدایم، جز من‌ مهیمن‌ قیوّم‌ خدایی‌ نیست».

میرزا حسین علی بهاء در این باره می‏نویسد: «بشنو آنچه که وحی می‏شود از محل بلا بر سرزمین رنج و سختی (زندان عکا)..‌. انه لا اله الا أنا المسجون الفرید به درستی که نیست خدایی، جز من زندانی تنها .»

عبدالبهاء، میرزا حسین علی بهاء را «هویت ذات واحدیت وجود»، یعنی حقیقت ذات یکتای پروردگار معرفی کرده و سپس اضافه می‏کند که این مطلب هیچ تفسیر و تأویل ندارد.

اشراق خاوری، مبلغ مشهور بهاییان پس از استدلال بر خاتمیت پیامبر اسلام، بیان می‏کند که مقام میرزا حسین علی «ظهور الله» است‌.


همین مبلغ بهائی در عظمت شب و روز تولد میرزا حسین علی بهاء یعنی شب دوم محرم سال 1233 هجری قمری قلم‌فرسایی نموده و می‏نویسد:« فیه ولد من لم یلد و لم یولد. در آن (شب) زاییده شد کسی که هرگز نمی‏زاید و زاییده نمی‏شود!»

مقام خدایی داشتن بهاء در کلمات سایر مبلغین بهایی نیز منعکس شده است‌، مثلاً احمد یزدانی القاب کفرآمیزی را به میرزا حسین علی بهاء نسبت می‏دهد و می‌‌گوید: «جمال قدم، مالک الوجود!، مبعث الرسل، أب سماوی، ملک یوم الدین، مکلم الطور!‌»

مقام خدایی میرزا حسین علی بهاء از نظر بهائیان پذیرفته شده‌، به صورتی که مبلّغ دیگر بهایی محمد قاینی می‌‌گوید: «قبل? ما بهائیان، قبر میرزا حسینعلی در شهر عکاست که در وقت نماز خواندن، باید رو به قبر او بایستیم و در قلب متوجه جمال قدم (میرزا حسین‌علی) باشیم..‌. زیرا مناجات و راز و نیاز ما با اوست و شنونده‏ای جز او نیست و اجابت‌کننده‏ای غیر او نیست»!.

و موارد بسیار دیگری که سراسر کفر و شرک است‌. باید توجه داشت که مبلغان بهائی هنگام مناظره قادر به جواب‏گویی نسبت به این مطالب کفرآمیز نیستند، لذا به بیان اینکه او مقام مظهر الاهی است بسنده می‌‌کنند‌، در حالی که از این کلمات معنای خدایی استنباط می‌‌شود.

البته در یک تناقض آشکار‌، میرزا حسین بهاء، مقام نبوت یا الوهیت را برای خود محال می‌‌داند، و می‌‌گوید: «هرگز مظهری اکبر از انبیاء نبوده». و در ادامه اعتراف می‌‌کند که «قدری تفکر نما مع آنکه منتهی رتبه تکمیل های کل بشریه برتبه نبوت است و اکثر این رتبه بلند اعلی را محال دانسته‏ اند».

اکنون به اعتراف‌ یکی‌ از مبلّغان‌ بهائیت‌ - که‌ پس‌ از بیست‌ سال‌ تبلیغ‌ برای این فرقه‌، به‌ دین‌ اسلام‌ هدایت‌ شده‌ - می‌پردازیم‌ تا درس‌ عبرتی‌ برای‌ دیگران‌ باشد.

ثالثاً با فرض‌ این‌ که‌ بگوییم‌ آیات‌ لقاء دلیل‌ است‌ بر این‌ که‌ یک‌ روزی‌ خدا دیده‌ شود و مردم‌ او را ملاقات‌ کنند، باز دلیل‌ خدایی‌ بهاء نمی‌شود؛ زیرا نه‌ در آیات‌ لقاء تعیین‌ روز شده‌ نه‌ تعیین‌ اسم‌. در صورتی‌ استدلال‌ این‌ها به« بهاء» صحیح‌ بود که‌ خدا فرموده‌ باشد که‌ من‌ در فلان‌ سال‌ و فلان‌ روز در لباس‌ میرزا حسین‌ علی‌ بهاء جلوه‌ می‌کنم‌ و لقای‌ او لقای‌ من‌ است».

آواره، در پایان‌ این‌ بخش‌ می‌افزاید:

«خدا سلامت‌ بدارد یک‌ مبلّغی‌ را که‌ مثل‌ خودم‌ به‌ قدر ذرهّ‌ای به‌ مذهب‌ بهائی‌ عقیده‌ ندارد و به‌ اصطلاح‌ امروزه‌ فقط‌ برای‌ خرسواری‌ به‌ نشر این‌ امر مشغول‌ است، ببین‌ چطور مردم‌ را احمق‌ فرض کرده‌اند که‌ یک‌ خدای‌ به‌ آن‌ عظمت‌ را که‌ ما معتقد بودیم‌ که‌ حیّ‌ و قدیر و سمیع‌ و بصیر است‌ و دارای‌ اسماء‌ حسنی، او را در لباس‌ بشر محدودی‌ درآوردند که‌ دقیقه‌ای‌ قادر نبود که‌ خود را از یک‌ عارضهِ‌ طبیعت‌ حفظ‌ کند؛ (یعنی‌ میرزا حسین‌ علی‌ بهاء که در آخر عمر مریضی سختی داشت) و اکنون‌ هم‌ به‌ آن‌ یکی‌ قناعت‌ نکرده، هر روزی‌ می‌خواهند یک‌ بچه‌ خدا و نیم‌ خدا برای‌ مردم‌ بسازند».

بهائیت با وجود این اعتقادات و با وجود قلم‌فرسایی‌های بسیار، هرگز نتوانست به این دو مسئله پاسخ درستی دهد:



1. معجزه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) تنها قرآن نبوده که بهائیان معجزه را در کتاب خلاصه کرده‌اند بلکه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) معجزات دیگری، نظیر شق‌القمر و..‌. داشته است‌. حال سؤال این است که معجز? بهاء الله به غیر از کتابش چیست؟

2. قرآن کریم، پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله و سلم) را آخرین پیامبر الهی معرفی کرده و روایات بسیاری از شیعه و سنی به این معنا دلالت می‌‌کند‌.



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد