money:
تاریخ دقیقی در دست نیست ولی از انجا که پیداست ، بشر چندین قرن است که تمامی تلاش های خود را معطوف به بدست اوردن پول کرده است تا بتواند مایحتاج خود را بدست آورد.
در ابتدا جنس خود پول هم دارای ارزش بود و آن را از طلا یا نقره و یا دیگر فلزات با ارزش می ساختند.
.
.
.
حدود بیست سال پیش سکه ده ریالی معادل پنج عدد نان لواش بود
به علت ثبات قیمت ها و نظارت بر بازار،دولت طرح جدیدی از سکه ده ریالی را به بازار ارزه کرد.
از سال 1380تا کنون پول های سکه ای و کاغذی درشت زیادی به بازار امده است که نتوانسته است ثبات را به اقتصاد برگرداند تا جایی که حرف از حذف سه صفر از پول به میان امده است.
.
پول مثل چرک کف دسته؟
ولی این دوره تا کف دستت این چرک رو نداشته باشه،ارزشی پیش مردم نداری!
هر عدد نان در سال 1392معادل5000ریال..................تفاوت را احساس کنید؟
بیشتر عقاید بهائیت بر محور بهاء الله است که در این جا به چند نمونه زیر اشاره میکنیم:
Bahá'u'lláh Baha'i faith is based more on that here we are referring to the following examples:
1.شناخت؛ اولین چیزی که بر بندگان واجب شده است، شناخت محل تابش وحی و طلوع امرالله است؛ یعنی معرفت به میرزا حسینعلی بهاءالله که بر اثر این شناخت، اعمال قبول میشوند.
2. میرزا بهاء الله جایگاه خدایی دارد.
3.
بهاء، مژده انبیای گذشته و باب است، یعنی سیدعلیمحمد شیرازی (باب) فقط
مژدهرسان بهاءالله بود و او با عبارت «من یظهره الله»، کسی که خدا او را
در آینده ظاهر خواهد کرد، به آمدن او بشارت داده است و با آمدن او قیامت
نزدیک میشود.
4. اسما، صفات و افعالی که برای خداوند تبارک و
تعالی ذکر میشوند رموزی برای اشخاصی هستند که آنها مظهرالله هستند (یعنی
خدا در آنها ظهور کرده است) و گرنه، خداوند، اسما و صفات و افعال ندارد.
5.
بهاء الله، احد و واحد است و شریکی در ملک برای او نیست؛ چرا که خداوند در
او ظهور کرده است و این ظهور، برای شناخت بیشتر خداوند است که در حجاب
غیب، از نظرها پوشیده است.
6. بهائیت از همه ادیان گذشته بهتر است، چرا که خداوند
در بهاءالله ظهور کرده است و ادیان دیگر با ظهور بهاء، تمام میشوند و
به مرحل? کمال میرسند.
7. دین اسلام تا آمدن بهاءالله معتبر بود و توسط باب نسخ شده است.
8. حضرت بهاء الله، یک معجزه است، زیرا بدون اینکه به مدرسه برود، توانسته الواح مقدس فارسی و عربی را املا نماید.
9.
شریعت بهائی، فقط پس از هزار سال قابل تغییر است؛ یعنی خداوند تبارک و
تعالی میتواند بعد از هزار سال در شخص دیگری ظهور کند و دین بهائیت را
نسخ کند، همچنانکه با ظهور خود در بهاء، دین اسلام را نسخ کرد.
ادامه مطلب ...
حجتالاسلام روحانی در جمع پیشکسوتان دفاع مقدس:
بهگزارش خبرنگار حوزه دولت خبرگزاری فارس، حجتالاسلام حسن روحانی که در بیست و یکمین محفل انس پیشکسوتان جهاد و شهادت در مسجد ولیعصر (عج) تهران سخن میگفت، پیروزیهای دوران 8 سال دفاع مقدس را متعلق به همه ملت دانست.
اسرائیل توان اقدام نظامی علیه ایران را ندارد/ رهبر انقلاب جامعه را با تدبیر هدایت میکنند
رئیسجمهور
منتخب تأکید کرد: اینکه رژیم صهیونیستی نمیتواند ملت ایران را تهدید
واقعی کند و قدمی نظامی علیه ما بردارد، به دلیل سابقه هشت سال دفاع مقدس
است.
روحانی خاطرنشان کرد: هیچ جناح و فردی احساس نکرد در این انتخابات شکست
خورده است و آن خادمی که رأی آورد، آنقدر با معتدلین دو جناح نزدیک بود که
هر دو احساس پیروزی کردند.
وی ادامه داد: پیام انتخابات یازدهم این بود که افراط گری ما را به جایی
نمی رساند و این تعقل است که ما را به هدف نهایی می رساند.
روحانی با بیان اینکه «شکاف و اختلاف ما را به جایی نمی رساند»،
افزود: چرا اشتباه چند نفر یا یک حزب را اینقدر کش می دهیم؟ ممکن است همه
اشتباهی داشته باشیم اما باید از پیغمبر اسلام(ص) بیاموزیم و گذشت داشته
باشیم و راه را برای آنهایی که آماده بازگشتند، تسهیل کنیم.
روحانی افزود: اصلاً
رژیم صهیونیستی کیست که بخواهد ما را تهدید کند و اینکه نمی تواند ما را
تهدید واقعی کند و قدم نظامی علیه این ملت بردارد،
قسمتی از وصیت نامه شهید محسن سیفی:
بسم الله الرحمن الرحیم
یا الله جل جلاله الله یا محمد (ص)، یا علی (ع)، یا فاطمه (س) ،... یا حجه (عج) و شما ای ولی ما یا روحالله و شما ای پیروان صادق آن شهیدان، خدایا چگونه این وصیتنامه را بنویسم در حالیکه سراپا گناه و معصیت و سراپا تقصیر و نافرمانی هستم گرچه از رحمت و بخشش تو ناامید نیستم ولی ترسم از این است که نیامرزیده از این دنیا بروم میترسم رفتنم خالصانه نباشد پذیرفته درگهت نشوم یا رب العفو خدایا نمیرم در حالیکه از من ناراضی باشی من میخواهم به پای تو خونی بشوم از زندگی هیچ نفهمیدم حال باید خونی میشد و در رگهایم جریان مییافت و سلولهایم (یارب، یا رب) میگفت خدایا قبولم کن یا اباعبدالله شفاعت آه چقدر لذتبخش است انسان آماده باشد برای دیدار رویش ولی چه کنم تهیدستم خدایا قبولم کن: ای عاشقان اباعبدالله بایستی شهادت را در آغوش گرفت گونهها بایستی از حرارت شوقش سرخ شود و ضربان قلب تندتر بزند اهمیت زیاد به نماز و دعاها و مجالس اباعبدالله (ع) و شهداء بدهید از همه کسانی که از من رنجیدهاند و حقی بر گردن من دارند طلب بخشش دارم و امیدوارم خداوند مرا گناهانی بسیار بیامرزد... به یاد آقا امام حسین(ع) دوست دارم پیش محمد عبدی خاکم کنید دوست دارم دومین نفر از شما باشم آقاجون قبولم کن...
امسال و امروز من اصرار داشتم - خودم به آقاى رئیس جمهور پیشنهاد کردم - که دوستان صحبت کنند و گزارش دهند؛ چون روزهاى آخر این دولت و ایام مناسبى است براى اینکه از مجموعهى کارهائى که در این دولت شده - البته بهعنوان یک نمائى، یک نمونهاى - گزارشى ارائه شود. و ما دوست داریم که این اظهاراتى که امروز اینجا شد، به سمع مردم عزیزمان هم برسد؛ هم خواص و کسانى که اهل فنّند و آشنا هستند، مطلع شوند - چون بسیارى از این مطالبى که گفته میشود، دوستان اینها را نمیدانند؛ مىبینیم گاهى اوقات اطلاعات کافى و وافى ندارند - هم عموم مردم مطلع شوند و بدانند؛ اگرچه برخى از کارها جلوى چشم است. البته مخالفین و کسانى که بىاطلاعند - بعضى از دستگاههاى رسانهاىِ خارجىِ مغرض، و گاهى بعضى در داخل - برخى از چیزهائى را که جلوى چشم هم هست، انکار میکنند. یعنى کارى انجام گرفته، جلوى چشم است، همه مىبینند، منعکس شده، این را دوست دارند انکار کنند. کارى به این نداریم که حالا بعضىها ممکن است نگاه خوشبینانهاى یا دوستانهاى یا منصفانهاى نداشته باشند؛ بالاخره در فضاى عمومى کشور باید اینها گفته شود و ثبت شود؛ اینها بسیار مهم است.
یک نکتهى دیگر هم که در مورد این دولت در طول این هشت سال مورد نظرم بود و بارها هم به آن اشاره کردم، این است که این دولت بحمدالله توانست شعارهاى انقلاب را سر دست بگیرد و به آنها افتخار کند و آنها را در جامعه مطرح کند..
روی سینه اش خالکوبی کرده بود: فدایت شوم خمینی.
امام خمینی: اشخاصى بعد از زحمت هاى فراوان پنجاه ساله به یک مقامى مى رسند و این جوانها را خداى تبارک و تعالى آن طور در ظرف یک مدت بسیار کم ، متحول کرد به یک مقامى که آن هایى که پنجاه سال زحمت کشیده اند، نرسیده اند به این مقام ؛ نرسیده اند به آن جا که غیر از خدا اصلاً هیچى نخواهند، شهادت را این طور طالب باشند. این طور غیر شهادت را در برگیرند. این یک مسئله مهمى است . ما همیشه باید در نظر داشته باشیم که این مسئله ، مسئله عادى نیست .
نام : شاهرخ ضرغام
نام پدر : صدرالدین
تاریخ تولد : ۱۳۲۸
محل تولد : تهران
تاریخ شهادت : هفدهم آذرماه 1359
محل شهادت : آبادان
اینها مشخصات شناسنامه ای اوست. کسی که در سی و یک سال عمر خود زندگی عجیبی را رقم زد. از همان دوران کودکی با آن جثه درشت و قوی خود، نشان داد که خلق و خوی پهلوانان را دارد .
شاهرخ هیچگاه زیر بار حرف زور و ناحق نمی رفت. دشمن ظالم و یار مظلوم بود. دوازده سالگی طعم تلخ یتیمی را چشید. از آن پس با سختی روزگار را سپری کرد .
در جوانی به سراغ کشتی رفت. سنگین وزن کشتی می گرفت. چه خوب پله های ترقی را یکی پس از دیگری طی می کرد. قهرمان جوانان، نایب قهرمان بزرگسالان، دعوت به اردوی تیم ملی کشتی فرنگی. همراهی تیم المپیک ایران و...
اما اینها همه ماجرا نبود. قدرت بدنی، شجاعت، نبود راهنما، رفقای نا اهل و ... همه دست به دست هم داد. انسانی بوجود آمد که کسی جلودارش نبود هرشب کاباره، دعوا، چاقوکشی و ...
پدر نداشت. از کسی هم حساب نمی برد. مادر پیرش هم کاری نمی توانست بکند الا دعا! اشک می ریخت و برای فرزندش دعا می کرد. خدایا پسرم را ببخش، عاقبت به خیرش کن. خدایا پسرم را از سربازان امام زمان(عج) قرار بده . دیگران به او می خندیدند. اما او می دانست که سلاح مومن دعاست. کاری نمی توانست بکند الا دعا. همیشه می گفت: خدایا فرزندم را به تو سپردم. خدایا همه چیز به دست توست. هدایت به وسیله توست. پسرم را نجات بده!
٭٭٭
زندگی شاهرخ در غفلت و گمراهی ادامه داشت. تا اینکه دعاهای مادر پیرش اثر کرد. مسیحا نفسی آمد و از انفاس خوش او مسیر زندگی شاهرخ تغییر کرد .
بهمن ۵۷ بود. شب و روز می گفت: فقط امام، فقط خمینی (ره)
وقتی در تلویزیون صحبت های حضرت امام پخش می شد، با احترام می نشست. اشک می ریخت و با دل و جان گوش می کرد.
می گفت: عظمت را اگر خدا بدهد، می شود خمینی، با یک عبا و عمامه آمد. اما عظمت پوشالی شاه را از بین بُرد.
همیشه می گفت: هرچه امام بگوید همان است. حرف امام برای او فصل الخطاب بود.
برای همین روی سینه اش خالکوبی کرده بود که: فدایت شوم خمینی.
ولایت فقیه را به زبان عامیانه برای رفقایش توضیح می داد. از همان دوستان قبل از انقلاب، یارانی برای انقلاب پرورش داد. وقتی حضرت امام فرمود: به یاری پاسداران در کردستان بروید. دیگر سر از پا نمی شناخت. حماسه های اورا در سنندج، سقز، شاه نشین و بعدها در گنبد و لاهیجان وخوزستان و... هنوز در خاطره ها باقی است.