شهید محمد ابراهیم همت
ماجرای اسفندیار رحیم مشایی و هدیه تهرانی
در دیماه سال 88 بود که رسانه ها اعلام کردند؛ اسفندیار رحیم مشایی با هدیه تهرانی دیدار کرد.
مشایی که به دنبال انتصابش به عنوان رئیس کمیسیون فرهنگی دولت، به فرد اول تصمیم گیر برای مسائل فرهنگی کشور تبدیل شده بود، با حضور جنجالی خود در خانه هنرمندان از نمایشگاه عکس هدیه تهرانی بازیگر مشهور سینما دیدن کرد و شام را مهمان وی بود.
بیش از اصل این دیدار انتشار تصویر صمیمانه مشایی و هدیه تهرانی و ماجرای وام مشایی به این هنرپیشه سینما جنجال به پا کرد.
سلمان رشدی کیست؟
چه فرقی دارد که سلمان رشدی در چه تاریخی به دنیا آمده باشد و محل تولدش در هند باشد, یا در انگلستان, پدرش معلم باشد یاوکیل.مادرش رقاصه ای یهودی باشد ,
که هر شب در هر جایی و با هر شخصی هم بستر می شده یا خانه دار بود. چه اهمیتی دارد که او در ۱۴سالگی به انگلستان رفته یا ۱۶ سالگی.اما مهم این است که سلمان رشدی در بهمن ماه ۶۷ بعد از فتوای امام مرد.
این که بر اثر اصابت گلوله ,بمب یا حادثه ای طبیعی مرد هم فرقی نمی کنند.برای زندگی مقاطع مختلف رشدی می دانند ,برای آن هم دلایلی منطقی دارند. در این قسمت , چند نمونه ی تکرار شده در منابع محدود موجود را می آوریم.
اما محتوای آیات شیطانی؛برخی از تاریخ نویسان اهل تسنن افسانه ای رو در کتابهای تاریخ خودشون نقل کرده اند که پایه واساس بافته های آیات شیطانیه. اون افسانه که بهش "افسانه غرانیق" میگن اینه:
« سران قریش با پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم ملاقت و درخواست کردن برای رفع اختلاف، خداهای همدیگه رو بپذیریم. پیامبر هم بسیار مایل بود یه جورایی با طایفه قریش کنار بیاد و با خود میگفت: ای کاش دستوری نازل می گردید که اختلاف کمتر می شد. روزی در کنار کعبه با حضور سران قریش سوره نجم رو تلاوت می کرد: افرایتم اللات و العزی و مناهْ الثالثهْْ الاخری3( آیا دیدید لات و عزی و منات را که سومین آن دو بود) وقتی به اینجارسید ناگهان شیطان به زبان او دو جمله دیگه رو جاری کرد: " تلک الغرانیق العلی و ان شفاعتهن لترتجی." (این ها مرغان آبی بلند پروازند که شفاعت آنان امید می رود) بعد از تلاوت آیات غلغله و شادی مشرکان بلند شد و گفتن: محمد خدایان ما رو به نیکی یاد کرد. و همه سجده کردند. این خبر به خارج از مکه و حتی حبشه رسید و مسلمونایی که به اونجا هجرت کرده بودن با خوشحالی به مکه برگشتن. اما پس از مدتی جبرئیل نازل شد و به پیامبرگفت : اون دو جمله رو شیطان بر زبان تو رانده و من هرگز چنین آیه ای نیاوردم! پیامبر غمگین شد و گفت من چیزی را که خداوند نفرموده است به او بستم! »
این داستان از اونجایی که در کتبی مانند تاریخ طبری، تفسیرطبری، طبقات ابن سعد و اسباب التنزیل واقدی نقل شده، مورد استناد برخی نویسنده ها و مورخین و مفسرین بعدی و بالاخص مستشرقین قرار گرفته. افسانه غرانیق رو از چند جهت میشه مورد بررسی قرارداد