اطلاعات و امنیت در وصیتنامه سیاسی الهی رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره):
ابـــــــــرجـــــــــــــــــــــــاسوسان؟
دهة 1960 برای جامعة اطلاعاتی اسرائیل و بویژه برای واحد اطلاعات نظامی دههای بسیار جالب توجه و بیادماندنی بود. .
این دهه خود را به عنوان نقطه عطفی نه فقط برای منطقة خاورمیانه، بلکه به
عنوان نقطة عطف تمامی جهان تثبیت کرد؛ اثرات غیرقابل بازگشت آنچه جهان در
سال 1967 تجربه کرد، هنوز هم در سراسر جهان حس میشود.
این دهه برای جامعة اطلاعاتی اسرائیل به صورتی که هم مبارک و هم پرآشوب
بود، آغاز شد. در یازدهم ماه مه 1960، در یکی از تماشاییترین عملیات
اطلاعاتی اجرا شده توسط سرویسهای اطلاعاتی موساد و شینبت که در تاریخ
ملتهای دیگر نظیر آن را نمیتوان یافت، اسرائیل «ریکاردو کلمنت» را در حالی
که قدمزنان به طرف خانهاش در حومة بوئنوسآیرس آرژانتین میرفت ربود.
این آقای ریکاردو کلمنت در واقع کسی نبود جز سرهنگ آدولف آیسمن از سرکدرگان
رژیم نازی، که توانسته بود از محاکمه در دادگاه متفقین در نورمبرگ جان به
در ببرد و بگریزد؛ وی به عنوان تدارککننده و معمار جریان کشتار یهودیان در
جنگدوم، یکی از جنایتکاران نازی به شمار میرفت که عدة زیادی بشدت در
جستوجوی او بودند. دولت یهود احساس میکرد برای گیرانداختن این جنایتکاران
و سپردن آنها به دستگاه عدالت تعهد اخلاقی دارد. توانایی مأمورین اطلاعاتی
اسرائیل در شناسایی آیشمن و تعیین محل وی، ربودن و انتقال وی زیر چشمان
تیزبین مهمانداران آرژانتینیاش، و کشاندن وی به محاکمه، در دنیای اطلاعات
به عنوان یک کار برجسته نمایان شد. دادگاه آیشمن را مجرم شناخت، وی را به
اعدام محکوم کرد، و خاکسترش به دریای مدیترانه ریخته شد.
شینبت در آغاز دهة 1960 چند مورد موفقیت در کارنامة خود ثبت کرد که
مهمترین آنها دستگیری دکتر کورتسیتا عامل سرویس اطلاعات خارجی چکسلواکی
(موسوم به «اس بعلاوة بی») بود. دکتر سیتا را که از خانوادهای معتبر در
سوداتنلند متولد شده بود صرفا به این علت که همسرش یهودی است به اردوگاه
بوخنوالد که معروفیت بسیار بدی دارد فرستاده بودند. سرویس اطلاعاتی
چکسلواکی او را به خاطر ذهنتیزی که در زمینة ریاضیات و فیزیک داشت استخدام
کرده بود. سیتا ابتدا در لندن و سپس در دانشگاه سیراکوز نیویورک به تحصیل
پرداخت و به مقام استادی رسید. اف. بی. آی وی را به اتهام اینکه جاسوس
کمونیستهاست اخراج کرد و وی به برزیل پناهنده شد.
از قضای روزگار، آخرالامر اسرائیل از وی دعوت کرد به عنوان استاد در
انستیتو تکنیون واقع در نزدیکی حیفا تدریس کند، وی در این مؤسسه در تماس
دائم با بهترین مغزهای تحقیقاتی اسرائیل و از جمله آن دسته از محققان
بلندپایهای بود که در صنایع نظامی مشغول بوده و آمارهای حساسی را در
اختیار داشتند. دستگیری وی در شانزدهم ژوئن 1960، دو روز قبل از آنکه
راکتور هستهای تجربی اسرائیل در نهال سورک آغاز به کار کند انجام شد.(1)
در اردوی واحد اطلاعات نظامی، دهة 1960 دهة تکامل بود. نتایج تقریبا
مصیبتبار عملیات روتم در اوایل سال 1961، موجی از شوک به ستاد کل ارتش
اسرائیل وارد کرد. مصریها صحرای سینا را در اختیار گفرته و یک تشکل نظامی
قوی در آن پدید آورده بودند، اسرائیل از این کار آنان دچار غافلگیری مطلق
شده بود، و با وضعیت فوقالعاده خطرناکی روبرو بود که علت آن ناکامی
سازمانهای اطلاعاتیاش در زمینة کسب اطلاعات و دادن هشدار بموقع به وزارت
دفاع در مورد حملة در شرف انجام بود. حیم هرتزوگ که یکی از قابلتوجهترین
ومحترمترین افراد در تاریخ واحد اطلاعات نظامی است، وادار به استعفا شد.
اما به هر حال کسی جانشین وی میشد که در تاریخ و در جامعة اطلاعاتی
اسرائیل سیمایی قابل توجه و فراموشنشدنی داشته است. این شخص سرتیپ
مایرآمیت بود.
ادامه مطلب ...
به درک واصل شدن عمر چچنی در سوریه
حزبـــــــــــــ اللـــــــــه هم الغالبون
به گزارش پایگاه خبری شبکه العالم، ابوعمر از اتباع چچن، در مارس 2012 از مرز ترکیه وارد سوریه شد و در جبهه شمالی این کشور با ارتش سوریه وارد جنگ شد. وی سرکرده گروه تروریستی موسوم به "ارتش مهاجرین و انصار" بود که در همان آغاز درگیری ها، راه خود را از ارتش آزاد جدا کرد، زیرا چنان که بارها گفته بود به شعارهای آن اطمینان نداشت.
ابوعمر پس از تشکیل گروهگ تروریستی موسوم به دولت اسلامی عراق و شام (داعش) که از دل لشکر موسوم به مهاجرین و انصار شکل گرفت، ضمن بیعت با سرکرده آنان موسوم به ابوبکر البغدادی خودش را منتسب به این گروه دانست.
ابوعمر چچنی از طرح داعش برای احیای "خلافت اسلامی" در سوریه استقبال کرد و پیش از آن که فرمانده نظامی این گروهک تروریستی شود، به عنوان سرکرده داعش در منطقه شمال سوریه برگزیده شد.
در محافل مجازی نزدیک به القاعده معروف است که وی مسافت های طولانی را طی می کرد تا در عملیات سربریدن اسرای ارتش سوریه و سایر گروهک هایی که تشکیلات متبوعش برای آنان حکم اعدام صادر کرده بود، شرکت کند.
وی با ارسال پیام های سرزنش آمیز برای گردان هایی که علیه ارتش سوریه می جنگند آنها را خائن به جنگجویان قفقازی برشمرد و طبق ادعای خود، بیش از 500 تن از آنها را به قتل رساند.
در دو سال اخیر، این سرکرده بارز داعش در درگیری های مهمی شرکت کرد که از جمله آن می توان به حمله به فرودگاه نظامی منغ در ریف حلب، حمله به گردان الطعانه و مناطق شیخ سلیمان با مشارکت گروهک تروریستی جبهه النصره اشاره کرد.
وی همچنین یکی از بارزترین افرادی بود که به لشکر هشتاد سوریه حمله کرد. این لشکر مسوولیت حفاظت از فرودگاه بین المللی حلب و منطقه السفیره را چند ماه قبل از اعاده کنترل ارتش بر آن به عهده داشت.
کشته شدن ابوعمر چچنی به دست گروهک تروریستی جبهه النصره، درگیری های میان گردان های تابع القاعده در سوریه را بیشتر خواهد کرد و به عقیده ناظران این امر نشانگر خروج نیروهای تحت امر ایمن الظواهری (سرکرده کل این تشکیلات تروریستی) از اطاعت وی است.
به گزارش خبرنگار وبگردی باشگاه خبرنگاران ،بر طبق گزارش امروز NBC عمر الشیشانی که تنها 28 سال دارد پس از کشته شدن عبدالرحمن الانباری در ماه گذشته در موصل فرمانده کل نظامی گروهک تروریستی داعش شده است.
معاون برنامه ریزی ونظارت راهبردی رئیس جمهوری گفت: سال اینده افزایش قیمت نان نداریم و افزایش 30 درصدی نان بعد از مقاومت طولانی دولت درمقابل نانوایان اعمال شد.
به گزارش واحد مرکزی خبر، محمد باقر نوبخت درنشست خبری امروز در باره لایحه بودجه افزود: نانوایان می گفتند بخاطر افزایش هزینه کارگر و سوخت قیمت نان باید بالا برود هرچند الان هم با افزایش 30 درصدی راضی نیستند و می گویند باید نرخ نان مانند سایر کالاها آزاد باشد اما دولت این را قبول نمی کند و اجازه نمی دهد نرخ بیش از 30 درصد هم افزایش یابد.
وی اضافه کرد: البته 70 هزار واحد نانوایی در کشور وجود دارد که اگر این افزایش اتفاق نمی افتاد مشکلات دیگر به وجود می امد.
مختصری درباره ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
زینب کبرى (س) روز پنجم جمادى الاول سال 5 یا 6 هجرت در مدینه چشم به جهان گشود. خبر تولد نوزاد عزیز، به گوش رسول خدا (ص) رسید. رسول خدا (ص) براى دیدار او به منزل دخترش حضرت فاطمه زهرا (س) آمد و به دختر خود فاطمه (س) فرمود:
((دخترم ، فاطمه جان ، نوزادت را برایم بیاور تا او را ببینم )).
فاطمه (س) نوزاد کوچکش را به سینه فشرد، بر گونه هاى دوست داشتنى او بوسه زد، و آن گاه به پدر بزرگوارش داد. پیامبر (ص) فرزند دلبند زهراى عزیزش را در آغوش کشیده صورت خود را به صورت او گذاشت و شروع به اشک ریختن کرد. فاطمه (ص) ناگهان متوجه این صحنه شد و در حالى که شدیدا ناراحت بود از پدر پرسید: پدرم ، چرا گریه مى کنى ؟!
رسول خدا (ص) فرمود: ((گریه ام به این علت است که پس از مرگ من و تو، این دختر دوست داشتنى من سرنوشت غمبارى خواهد داشت ، در نظرم مجسم گشت که او با چه مشکلاتى دردناکى رو به رو مى شود و چه مصیبتهاى بزرگى را به خاطر رضاى خداوند با آغوش باز استقبال مى کند)).
در آن دقایقى که آرام اشک مى ریخت و نواده عزیزش را مى بوسید، گاهى نیز چهره از رخسار او برداشته به چهره معصومى که بعدها رسالتى بزرگ را عهده دار مى گشت خیره خیره مى نگریست و در همین جا بود که خطاب به دخترش فاطمه (س) فرمود: ((اى پاره تن من و روشنى چشمانم ، فاطمه جان ، هر کسى که بر زینب و مصایب او بگرید ثواب گریستن کسى را به او مى دهند که بر دو برادر او حسن و حسین گریه کند))
درست ترین گفتار آن است که سیدتنا زینب کبرى (س) در پنجم ماه جمادى الاولى سال پنجم هجرى به دنیا آمده ، و تربیت و پرورش آن دره یتیمه و مروارید گرانبها و بى مانند در کنار پیغمبر اکرم (ص) بوده ، و در خانه رسالت راه رفته ، و غذای خود را از وجود مطهر زهرای مرضیه(س) تناول نموده ، و از دست پسر عموى پیغمبر، امیرالمؤ منین (ع) غذا و خوراک خورده و نمو نموده ، نمو قدسى و پاکیزه ، و با سعادت و نیکبختى ، و پرورش یافته پرورش روحانى و الهى ، و به جامه هاى عظمت و بزرگى به چادر پاکدامنى و حشمت و بزرگوارى پوشیده شده ، و پنج تن اصحاب کساء به تربیت و پرورش و تعلیم و آموختن و تهذیب و پاکیزه گردانیدن او قیام نموده و ایستادگى داشتند، و همین بس است که مربى و مؤ دب و معلم او ایشان باشند.
روایت شده است که پس از ولادت حضرت زینب (س)، حسین (ع) که در آن هنگام کودک سه چهار ساله بود، به محضر رسول خدا (ص) آمد و عرض کرد: ((خداوند به من خواهرى عطا کرده است )). پیامبر(ص) با شنیدن این سخن ، منقلب و اندوهگین شد و اشک از دیده فرو ریخت . حسین (ع) پرسید: ((براى چه اندوهگین و گریان شدى ؟)).< p/> پیامبر(ص) فرمود: ((اى نور چشمم ، راز آن به زودى برایت آشکار شود.))
تا اینکه روزى جبرئیل نزد رسول خدا (ص) آمد، در حالى که گریه مى کرد، رسول خدا (ص) از علت گریه او پرسید، جبرئیل عرض کرد: ((این دختر (زینب ) از آغاز زندگى تا پایان عمر همواره با بلا و رنج و اندوه دست به گریبان خواهد بود؛ گاهى به درد مصیبت فراق تو مبتلا شود، زمانى دستخوش ماتم مادرش و سپس ماتم مصیبت جانسوز برادرش امام حسن (ع) گردد و از این مصایب دردناک تر و افزون تر اینکه به مصایب جانسوز کربلا گرفتار شود، به طورى که قامتش خمیده شود و موى سرش سفید گردد.))
پیامبر (ص) گریان شد و صورت پر اشکش را بر صورت زینب (س) نهاد و گریه سختى کرد، زهرا (س) از علت آن پرسید. پیامبر (ص) بخشى از بلاها و مصایبى را که بر زینب (س) وارد مى شود، براى زهرا(س) بیان کرد.
حضرت زهرا (س) پرسید: ((اى پدر! پاداش کسى که بر مصایب دخترم زینب (س) گریه کند کیست ؟ پیامبر اکرم (ص) فرمود: ((پاداش او همچون پاداش کسى است که براى مصایب حسن و حسین (ع) گریه مى کند))
هر پدرى را که بشارت به ولادت فرزند دادند، شاد و حرم گردید، جز على بن ابى طالب (ع) که ولادت هر یک از اولاد او سبب حزن او گردید.
در روایت است که چون حضرت زینب متولد شد، امیرالمؤ منین (ع) متوجه به حجره طاهره گردید، در آن وقت حسین (ع) به استقبال پدر شتافت و عرض کرد: اى پدر بزرگوار! همانا خداى کردگار خواهرى به من عطا فرموده
امیرالمؤ منین (ع) از شنیدن این سخن بى اختیار اشک از دیده هاى مبارک به رخسار همایونش جارى شد. چون حسین (ع) این حال را از پدر بزرگوارش مشاهده نمود افسرده خاطر گشت . چه ، آمد پدر را بشارت دهد، بشارت مبدل به مصیبت و سبب حزن و اندوه پدر گردید، دل مبارکش ره درد آمد و اشک از دیده مبارکش بر رخسارش جارى گشت و عرض کرد: ((بابا فدایت شوم ، من شما را بشارت آوردم شما گریه مى کنید، سبب چیست و این گریه بر کیست ؟))
على (ع) حسینش را در برگرفت و نوازش نمود و فرمود: ((نور دیده ! زود باشد که سر این گریه آشکار و اثرش نمودار شود.))که اشاره به واقعه کربلا مى کند. همین بشارت را سلمان به پیغمبر داد و آن حضرت هم منقلب گردید.
چنان که در بعض کتب است که حضرت رسالت در مسجد تشریف داشت آن وقت سلمان شرفیاب خدمت گردید و آن سرور را به ولادت آن مظلومه بشارت داد و تهنیت گفت . آن حضرت بگریست و فرمود: ((اى سلمان جبرییل از جانب خداوند جلیل خبر آورد که این مولود گرامى مصیبتش غیر معدود باشد تا به آلام کربلا مبتلا شود، الخ ))
هنگامى که زینب (س) متولد شد، مادرش حضرت زهرا (س) او را نزد پدرش امیرالمؤ منین (ع) آورده و گفت : این نوزاد را نامگذارى کنید! حضرت فرمود: من از رسول خدا جلو نمى افتم .
در این ایام حضرت رسول اکرم (ص) در مسافرت بود. پس از مراجعت از سفر، امیرالمؤ منین على (ع) به آن حضرت عرض کرد: نامى را براى نوزاد انتخاب کنید. رسول خدا (ص) فرمود: من بر پروردگارم سبقت نمى گیرم .
در این هنگام جبرئیل (ع) فرود آمده و سلام خداوند را به پیامبر(ص) ابلاغ کرده و گفت :
نام این نوزاد را ((زینب )) بگذارید! خداوند بزرگ این نام را براى او بر برگزیده است .
بعد مصایب و مشکلاتى را که بر آن حضرت وارد خواهد شد، بازگو کرد. پیامبر اکرم (ص) گریست و فرمود: هر کس بر این دختر بگرید، همانند کسى است که بر برادرانش حسن و حسین گریسته باشد.
علیا حضرت زینب ، نخستین دخترى است که از فاطمه (س) به دنیا آمده ، و او پس از امام حسن و امام حسین (ع) بزرگترین فرزندان فاطمه (س) بوده ، و نیز گفته اند:
دلیل بر آن است که راویان حدیث و بیان کنندگان اخبار در ایام اضطهار - یعنى روزگار غلبه و چیرگى ظلم و ستم ستمگران بر مؤ منین - هر گاه مى خواستند از امیرالمؤ منین على (ع) روایتى نقل کنند مى گفتند:
این روایت از ابى زینب است ، و اینکه امیرالمؤ منین (ع) را به این کنیه مى نامیدند، براى آن است که زینب کبرى (س) پس از امام حسن و امام حسین - علیهماالسلام - بزرگترین فرزندان آن حضرت بوده ، و امیرالمؤ منین (ع) نزد دشمنانش به این کنیه معروف نبوده است .
حضرت زینب (س) مانند دو برادرش حسن و حسین (ع) از زبان رسول الله (ص) تغذى مى کرد.
همان طور که در بسیارى از اخبار آمده است ، پیغمبر (ص) زبان خود را در دهان حسنین مى گذاشت ، آنان با مکیدن زبان پیغمبر تغذیه مى شدند و از همین طریق گوشت و پوست بدنشان مى رویید و رشد مى کرد، در مورد حضرت زینب (س) نیز همین عمل را انجام مى داد.
در جلد اول از کتاب خرایج راوندى (صفحه 94) معجزه یکصد و پنجاه و پنج (155) از حضرت صادق (ع) چنین روایت کرده است :
امام صادق (ع) فرمود: پیغمبر (ص) پیوسته نزد فرزندان شیر خوار فاطمه مى آمد، از آب دهان خود آنان را تغذیه مى کرد و سپس به فاطمه (س) مى فرمود به آنان شیر ندهید))
الف ) زینب کبرى : این لقب براى مشخص شدن و تمییز دادن او از سایر خواهرانش (که از دیگر زنان امیرمؤ منان به دنیا آمده بودند) بود.
ب )الصدیقة الصغرى : چون (( صدیقة )) لقب مبارک مادرش ، زهراى مرضیه (س) است ، و از سویى شباهت هاى بى شمارى میان مادر و دختر وجود داشت ، لذا حضرت زینب را (( صدیقه صغرى )) ملقب کردند.
ج ) عقیله / عقیله بنى هاشم / عقیله الطالبین :
(( عقیله )) به معناى بانویى است که در قومش از کرامت و ارجمندى ویژه اى بر خوردار باشد و در خانه اش عزت و محبت فوق العاده اى داشته باشد.
د) دیگر لقب ها:
از دیگر لقب هاى حضرت زینب ، موثقه عارفه ، عالمه غیرمعلمه ، عابده آل على ، فاضله و کامله است .
کنیه آن علیا حضرت (( ام کلثوم )) است ، و این که ایشان را (( زینب کبرى )) مى گویند، براى آن است که فرق باشد بین او و بین کسى از خواهرانش که به آن نام و کنیه نامیده شده است .
چنان که ملقبه به (( صدیقه صغرى )) شده است ، براى فرق بین او و مادرش صدیقه کبرى فاطمه زهراصلوات الله علیهما.