هیچ
کس در چشم این دشمنان منفورتر از چهرهى درخشان و آفتاب فروزان امام
بزرگوار ما نبود؛ برایش احترام قائل بودند، امّا از ته دل دشمنش بودند؛
بهخاطر اینکه ایستاده بود، بهخاطر اینکه امام با دو خصوصیّت بىنظیر
«بصیرت کامل» و «قاطعیّت تمام» - هم خوب میدید و درست میفهمید، هم قاطع
مىایستاد - سدّى بود در مقابل پیشرفت اینها و در مقابل ناخن زدن و نیش زدن
و ضربه زدن اینها؛ لذا با او دشمن بودند. البتّه عرض کردیم برایش احترام
هم قائل بودند، میفهمیدند عظمت او را، امّا هرچه عظیمتر، از چشم آنها
مبغوضتر؛ امروز هم همینجور است؛ هر کسى که در پایبندى به این ارزش اصولى و
اصلى، یعنى ارزشى که هویّت سیاسى انقلاب را معیّن میکند - لا تَظلِمونَ وَ
لا تُظلَمون - پایبندتر باشد و بفهمد که فهرست مشکلات تولیدشده و
ایجادشدهى دشمنان علیه نظام اسلامى در این چهارچوب میگنجد - هرکسى با یک
چنین بینشى و با ایستادگى در این راه باشد - همانقدر براى آنها مبغوض است.
البتّه عالَم دیپلماسى، عالَم لبخند زدن است؛ لبخند هم میزنند، مذاکره هم
میکنند، درخواست مذاکره هم میکنند، خودشان هم میگویند. به یکى از این
سیاستمداران غربى چند روز پیش از این گفته بودند شما که میخواهید مذاکره
بکنید با ایران، خب دشمن است ایران؛ گفته بود خب، آدم با دشمن مذاکره میکند
دیگر! یعنى اقرار به دشمنى با ایران؛ صریح میگویند. علت دشمنى اشخاص
نیستند، علت دشمنى این حقیقت و این هویّت است. همهى آنچه که میگویند در
این چهارچوب باید تفسیر و تحلیل بشود، در این چهارچوب باید فهمیده بشود.
ما مخالف با حرکتهاى صحیح و منطقى دیپلماسى هم نیستیم؛ چه در عالم
دیپلماسى ، چه در عالم سیاستهاى داخلى. بنده معتقد به همان چیزى هستم که
سالها پیش اسمگذارى شد «نرمش قهرمانانه»؛ نرمش در یک جاهایى بسیار لازم
است، بسیار خوب است؛ عیبى ندارد، اما این کشتىگیرى که دارد با حریف خودش
کشتى میگیرد و یک جاهایى به دلیل فنّى نرمشى نشان میدهد، فراموش نکند که
طرفش کیست؛ فراموش نکند که مشغول چه کارى است؛ این شرط اصلى است؛ بفهمند که
دارند چهکار میکنند، بدانند که با چه کسى مواجهند، با چه کسى طرفند، آماج
حملهى طرف آنها کجاى مسئله است؛ این را توجّه داشته باشند.